در شب های زیبای تابستان ۴۰۳ در وطنم قهوردسفلی، هوا پر از عبیر گل‌های وحشی بود و آسمان پر از ستاره‌های درخشان. صداهای کوهنوردان و قدم‌های گردشگران در کنار چشمه‌ها و رودخانه‌ها بلند می‌شد. هر شب پر از جشن‌ها و مراسم مذهبی بود و مردم با چراغ‌ها و شعله‌های رنگی دور هم جمع م...

پاسخ به

×