ماسک، پسر جوان و مغرور، به عنوان شاگرد خود رفت و از من خواست که او را به خانه ببرم. او با ظاهری ترسناک و جلوه‌های شگفت‌انگیز، من را هراسان کرد. در پی او روانه خانه شدم و او را به راحتی تحویل خانواده‌اش دادم. این تجربه به من یادآوری کرد که چقدر توانمندی‌های ما ممکن است تنها برای خودمان قابل روئیت باشد و باید هوشمندانه با آن‌ها برخورد کرد.

پاسخ به

×