در سریال ماه و پلنگ ، محسن پس از اختلاف با دوست صمیمی‌اش ملکا، به‌طور اتفاقی او را در خیابان می‌بیند و یک گفتگوی عمیق و پر از احساسات با او آغاز می‌کند. این مکالمه به تدریج ابهامات گذشته را روشن می‌کند و احساسات دوستی و انزجار را بین این دو نفر به تدریج به‌روز می‌سازد. این نقطه عطفی مهم در داستان این سریال هایجان‌انگیز است و روایت آن‌ها را به سمت جهانی عمیق‌تر و پر از اندرزهای انسانی می‌برد.

پاسخ به

×