وقتی علی دایی به آسایشگاه کهریزک میرسد، با لباسهای پوشیده شده از گل و بوتهها رو به رو میشود و از منظره زیبای طبیعت اطراف لذت میبرد. او با چشمانی تراشیده از تجربیات زندگی، احساس خوشبختی و امید به ایجاد روزهای بهتر برای ساکنان آسایشگاه پر میکند. او تصمیم میگیرد که از تجربیاتش به عنوان استاد زندگی استفاده کند و به هر فرد در آسایشگاه کمک کند تا به آرامش و سعادت دست یابد.
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت