داستان یک شب در روزی که جدا شدیم در روزی که جدا شدیم، تمام خاطرات و لحظات خوشی که با هم گذرانده بودیم به یادمان میآید. خاطراتی از قدم زدن در پارک، دیدارهای روزانه و لمسهای نرم دستانتان. اما امروز همه چیز تمام شده است و من تنها ماندهام. در این شب تاریک، هوای سرد به یادآوری میکند که چقدر تنها هستم و هیچکسی جز تو در دلم نیست. اما خواهشا این اتفاق بیفتد، که ما هرگز دوباره به هم برگردیم.
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت