رقص خون(سردار سلیمانی)

رهید از نفس خود رقصی نمود او جهید و دست کوبان بر سرِ دار چو مردان غوطه ور گردید در خون بخود لرزید هستی ، شد عزادار
ویدیوهای مرتبط