بیچاره نمیدانست که دوستش یک سفر میروند...
یک شخص بیچاره و ناآگاه بود که دوستش از او مخفیانه یک سفر را برنامهریزی کرده بود. او باور نمیکرد که دوستش اینگونه با او رفتار کند و برای او تلخ و ناخوشایند بود که به زمانی که باید از این سفر مطلع شود، تا آن زمان ترس و نگرانی را تجربه کند.
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت