یک شب سرد زمستانی، او بخواست بستنی بخورد اما متوجه شد که کیف پولش را جا گذاشته است. او بین اینکه باید برگردد و کیف پولش را بگیرد یا ادامه دهد و بستنی بخورد، در تردید افتاد. اما در نهایت تصمیم گرفت که به دنبال کیف پولش برود، چرا که برایش اهمیت بیشتری داشت.
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت