دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست…

خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام بی قرار تو و چشمان خمارت شده ام خبرت هست دلم مست حضور تو شده ...A عاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ام خبرت هست که باران بهارم شده ای چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام خط به خط زندگی ام پر شده از بودن تو خبرت نیست و شادم که فدایت شده ام