مورسو، قهرمان رمان بیگانه ی آلبرکامو است. او با نظام اجتماعی، نظام دادگستری دیوانسالاری و مقررات انعطاف ناپذیرش بیگانه است. نظام هایی که انسان آن ها را آفریده است و حالا آنقدر بزرگ شده اند که دیگر خود سرنوشت انسان را تعیین می کنند. در چنین نظام هایی آنقدر از انسان شخصیت زدایی شده که تبدیل به هویتی توخالی می شود، هویتی که نقشی در سرنوشتش ندارد. مورسو، جریان محاکمه را اینگونه بیان می کند:«آن ها همه ی کارها را خارج از وجود من حل و فصل می کردند. عباس مؤذن

پاسخ به

×