عروسی یکی از دوستان در سال 91. یادمه همه بهش می گفتن احمق طلای گمی 40 تومن شده گرمی 85 تومن با چه عقلی رفتی ازدواج کردی وای میستادی تا گرونیا بره بعد. دوستم جواب منطقی داد گفت اگه تظمین کنین طلا قرار بیاد پایین بگین منم عروسیمو لغو کنم. شاید گرونیا هیچ وقت نخواد بره،من الان وقت زن گرفتنمه نمی تونم که تا آخر عمر مجرد بمونم. همه تو دلشون بهش می گفتن اسکل. امروز بعد از گذشت 8 سال همه می فهمن که حق با دوستم بود. یاد حرف قرآن افتادم که می گفت در کار خیر پیشی بگیرید.
 4 سال پیش
ژانر:

پاسخ به

×