داستان یک شعر

روزگارم با گدایی از شما سر می‌شود با زیارت حالِ من هر بار بهتر می‌شود خاک را گوشه نگاهی از شما زر می‌کند یک کلاغِ رو سیاه اینجا کبوتر می‌شود دور تا دور ضریحت سائلان صف بسته‌اند رزق و روزی گدا اینجا مقدّر می‌شود محمدصادق ابراهیمی
ویدیوهای مرتبط