تنها مثل دریا/ تنها مثل همان گنجشکی که بعد از بازسازی خانه کلنگی مادربزرگ، هنوز پرواز می‌کند/بدون خرده نانی از گذشته حتی/ پرواز می‌کند چون گنجشک بودن ربطی به مرگ مادربزرگ نداشت/ درست شبیه مادربزرگ که تنهایی‌اش ربطی به شلوغی سفره‌های بزرگ شب‌های جمعه‌ی خانهٔ بازسازی نشده‌اش، نداشت/درست شبیه مادربزرگ که تنهایی‌اش مثل دریا بود/ همانقدر عمیق و همانقدر زیبا/ نقطه‌ها را جمع کن، آنقدر که چیزی باقی نماند جز نقطه‌ی «من»/ تنهایی یک نقطه دارد، درست شبیه من که عاشق مادربزرگ بودم و خرده نان‌های کف سفره‌اش! جیک جیک.../ تنهایی، غمگین نیست/ درست شبیه دریا، مادربزرگ و گنجشک ها!/// متن: محسن امیری‌مقدم

پاسخ به

×