قصه سفر کمپینگ ما + زیرنویس / یادمه هفت هشت سالم که بود با بابام و پسر عموم رفتیم کوه اون روز انقد به من خوش گذشت که بعد از بیست و چند سالی که از اون زمان میگذره هنوز یادش میافتم و بعضی صحنه های اون سفر کوتاه با کیفیت 4k تو ذهنمه. مثلا یه صحنه بابام رفته بود اون بالا تا ما بهش برسیم و من از پایین بهش نگاه میکردم یا اینکه یجا بساطو پهن کردیم تا صبحونه بخوریم من رفتم بالای شاخه درخت وایسادم و به صبحونه خوردنشون نگاه میکردم.. اما متاسفانه هیچ فیلم و عکسی از اون موقع ندارم . الان خواستم برای امیر علی هم این اتفاق بیافته و تو این سن تجربه یه سفر دربدری و طبیعت گردی داشته باشه.. که هرموقع یادش افتاد بزنه رو شونه برادر پیرشو بگه هی داوش یادش بخیر اما ایندفعه با یه فیلمی که بمونه یادگاری از یک جای بکر مازندران (زیرنویس دارد) . . . سفری به دل طبیعت بکر کوله گردی با بچه سفر با بچه در دل طبیعت

پاسخ به

×