پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند #دکلمه عاشقانه #دکلمه شهریار #دکلمه غمگین #عاشقانه # غمگین # شهریار # دکلمه ترکی # دکلمه خودم # دکلمه فارسی #اهنگ عاشقانه # آهنگ غمگین # غمگین # عاشقانه # آهنگ

پاسخ به

×