خانواده دانش آموز 11 ساله ای که به دلیل نداشتن گوشی هوشمند خودکشی کرده بود،جزئیات ماجرا را برای رکنا شرح می دهند.مادر محمد می گوید که مدیر مدرسه می گفت می خواهد به محمد و 2 دانش آموز دیگر گوشی تلفن همراه بدهد اما این وعده عملی نشده بود.شنبه ظهر بود که مادر محمد برای خرید نان از خانه بیرون رفته بود.پدر مریض محمد و برادر معلولش و دو برادر خردسالش در اتاق محقرشان منتظر مادر بودند و لابد با خودشان فکر می کردند که محمد گوشه ای از آشپزخانه نشسته و دارد درس می خواند. اما ماجرا چیز دیگری بود.پسرک داشت مراسم خودکشی واعدام خود را مهیا می کرد. مادر که از راه رسید،چندین بار بر در کوفت اما کسی در را باز نمی کرد.پدر از داخل خانه و مادر بیرون در منتظر بودند که محمد به سمت در بدود و تصویر لبخندش در قاب در رو به مادرش پدیدار شود. انتظار که طولانی شد،پدر از بستر بیماری بلند شد و دوان دوان راه حیاط کوچک را طی کرد.در را که به روی مادر باز کرد،نگاه متحیر و نگران هر دو در حیاط دنبال محمد می گشت اما خبری نبود که نبود. مادر به داخل آشپزخانه سرک کشید.صدای فریادهایش محله را پر کرد و نان از دستش به زمین ریخت. تصویر جسد بی جان پسرک که کبود کف آشپزخانه افتاده بود،کمر او را خم کرد. پسرم گوشی می خواست صدای مادر محمد موسوی زاده گرفته است.انگار گلوله ای از غم راه گلویش را بسته است.با همان صدای غم زده می گوید:«محمد دانش آموز کلاس پنجم بود.او بچه درسخوان و دانش آموز زرنگی بود.دلش می خواست گوشی هوشمند داشته باشد و بتواند برای معلمش عکس و فیلم هایی را که خواسته می شد بفرستد.اما ما در خانه مان فقط یک گوشی خراب داشتیم که نه فیلمبرداری می کرد و نه می شد با آن وویس فرستاد.همین باعث غم و غصه پسرم شده بود.» او
ژانر:

پاسخ به

×