داستان های بهار و روبی | این داستان : مخمل عنکبوت کوچک

داستان های بهار و روبی | این داستان : مخمل عنکبوت کوچکاون روز، همه‌ی دانش‌آموز‌های مدرسه، دور میز نشسته بودن و نهارشون که ماهیِ سرخ کرده، سیب‌زمینی و نخود فرنگی بود رو می‌خوردن، و خیلی خیلی بالاتر از اونها، یه جایی نزدیک سقف، ‌کلی عنکبوت‌ کوچولو، مشغولِ خوردنِ غذاشون که یه عالمه پشه و مگس بود، بودن.مخمل، کوچولوترین عنکبوتِ مدرسه، از مامانش پرسید: مامان، امروز چند تا مگس واسه نهار داریم؟مامانش گفت: خیلی زیاد.و خواهر و برادراش گفتن: یه عالمه.مخمل با غرغر گفت: آخه اینا که عدد نیست.مامانش گفت:....تهیه شده در روبی تی وی Roobi TVلینک اینستاگرام روبی: ?ینک یوتوب روبی: فرشته زرینقصه گو: باران کریمی