فاطمه عزیزم، این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی دانم چرا این حرف‌ها را برایت مینویسم! اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم، نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه مرگ خونین من، عزیز من، زیبای من، کجایی، مشتاق دیدارتم وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود میکند و می‌سوزاند چقدر این لحظه را دوست دارم؛ آه چقدر این منظره زیباست، چقدر این لحظه را دوست دارم، در راه عشق جان دادن خیلی زیباست. خدایا، سی سال برای این لحظه تلاش کردم، برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده ام، زخم‌ها برداشته ام، واسطه‌ها فرستاده ام، چقدر این منظره زیباست، چقدر این لحظه را دوست دارم. عزیز من زیبای من مرگ خونین من کجایی
ژانر:

پاسخ به

×