داستان زنی که مکانیک شد
داستان زنی که مکانیک شد بچهام که به دنیا آمد، پدرشوهرم گفت جای زن تعمیرگاه نیست. یکی از مشتریها بعد از اینکه لاستیک ماشینش را باد زدم، به همسرم گفت میشه شما هم چک کنید، چون میخوام برم تو جاده. به من اطمینان نداشت. امیدوارم همه خانمها بتوانند کاری را که دوست دارند، انجام بدهند