اینهایی که بهت میگم رو بگذار به حساب اون چند تا مسیری که تو زندگیم تا تهشون رفتم و بعد فهمیدم که کل راه رو اشتباه اومدم وحالا دوباره باید برگردم سر همون دوراهی که اشتباه انتخابش کردم.
بگذار به حساب اون اشکهایی که ناروا وظالمانه باعث جاری شدنشون رو صورت آدمهایی شدم که آزارشون هیچوقت به من نرسیده بود.
اینهایی که میگم رو تو مدرسه به کسی یاد نمیدن، توهیچ امتحانی ازش سوال نمیاد.
آدمها یه عادت خیلی بد دارند، اونا هیچوقت از وحشتها وترسهاشون، از اتفاقات بد و ناامیدیهاشون برای هم حرف نمیزنند. آدمها قسمتهای جذاب وخوب داستان روتعریف میکنند تا بتونند برای دیگران یک فیلم معرکه بسازند.فیلمی که فقط به دنبالش تحسین باشه وقهرمان داستانش شکستناپذیر.
اینهایی که بهت میگم رو بگذار به پای پیراهنهایی که بینهایت دوستشون داشتم و پارهشون کردم
اینا رو بگذار به حساب اون اتفاقاتی که وظیفهشون سفیدکردن موهای روی شقیقهات.همون اتفاقاتی که بهت نشون میده چطور وقتی چیزی رواز کسی میگیری، دنیا بهترش رو ازت میگیره
مردم اسمش رو گذاشتن تجربه؛ اینایی که بهت میگم رو بگذار رو حساب تجربه.
میدونی همه آدمها در درون خودشون یک هیولا دارند.
همه آدمها؛ دکترها،نویسندهها،گلفروشها،دلقکهای سیرک و حتی نوازندههای سمفونی شماره نه بتهوون.هیولای درونی که خیلی از آدمها بیدار شدنش رو دیدن، نعرههاش روشنیدن. میدونند وقتی بیدار شد قادر به انجام چه کارهای ترسناکیه. به چشم میبینند که چطور همون آدم آروم و مهربون همیشگی به چه موجود باورنکردنی و ترسناکی تبدیل میشه.هیولای درونت وقتی بیدار بشه، وقتی شروع به تصمیمگیری بکنه تلافی تموم سالهایی که خواب بوده رو باهات تسویه میکنه، ازهمه چیز انتقام میگیره، از زما
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت