فرق دختر و پسر ها

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولهاصلاح کار کجا و من خراب کجااگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما راصبا به لطف بگو آن غزال رعنا رادل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا رابه ملازمان سلطان که رساند این دعا راصوفی بیا که آینه صافیست جام راساقیا برخیز و درده جام رارونق عهد شباب است دگر بستان رادوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ماساقی به نور باده برافروز جام ماای فروغ ماه حسن از روی رخشان شمامی‌دمد صبح و کله بست سحابگفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریبای شاهد قدسی که کشد بند نقابتخمی که ابروی شوخ تو در کمان انداختسینه از آتش دل در غم جانانه بسوختساقیا آمدن عید مبارک بادتای نسیم سحر آرامگه یار کجاستروزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاستدل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاستچو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاستخیال روی تو در هر طریق همره ماستمطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مستشکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مستزلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مستدر دیر مغان آمد یارم قدحی در دستبه جان خواجه و حق قدیم و عهد درستما را ز خیال تو چه پروای شراب استزلفت هزار دل به یکی تار مو ببستآن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب استخدا چو صورت ابروی دلگشای تو بستخلوت گزیده را به تماشا چه حاجت استرواق منظر چشم من آشیانه توستبرو به کار خود ای واعظ این چه فریادستتا سر زلف تو در دست نسیم افتادستبیا که قصر امل سخت سست بنیادستبی مهر رخت روز مرا نور نماندستباغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر استالمنه لله که در میکده باز استاگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز استحال دل با تو گفتنم هوس است
ویدیوهای جدید