دیدگاه شهید ابراهیم هادی درمورد نگاه به نامحرم!

بسم الله الرحمن الرحیم نگاه به نامحرم برگرفته از کتاب شهید ابراهیم هادی شهید جعفر جنگروی تعریف می‌کرد بعد از تمام شدن هیئت نشسته بودیم دور هم داشتیم با بچه ها حرف می‌زدیم ابراهیم تو اتاق دیگه ای نشسته بود و تو حال خودش بود وقتی بچه ها رفتن ما همیشه برایم هنوز متوجه حضور من نشده بود با تعجب دیدم هر چند لحظه سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشم میزنه یه دفعه گفتم چیکار می کنی داش ابرام!! تازه متوجه حضور من شده بود از جا پریده و به خودش اومد بعد مکثی کرد و گفت: هیچی هیچی ، چیزی نیست. گفتم: به جون ابراهیم نمیشه باید بگی برای چی سوزن میزدی به چشمت! مکثی کرد و خیلی آروم مثل آدمایی که بغض کردن گفت سزای چشمی که به نامحرم بیافته همینه ، اون زمان نفهمیدم که ابراهیم چی گفت و این حرفش چه معنی ای داشت ولی بعدها وقتی تاریخ زندگی بزرگان رو خوندم و دیدم اونها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه خودشان را تنبیه می کردند متوجه ماجرا شدم ، از صفات برجسته شهید هادی ، دوری از نامحرم بود ، اگر می‌خواست با نامحرم ، حتی بستگانش صحبت کنه به هیچ وجه سرش رو بالا نمیگرفت به قول دوستاش ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!!