ازوقتی‌براورده‌نشدی...

یِ چیز خیلی جالب هست درباره‌ی فضای مجازی، اونم این که تو وقتی اکانتت رو میسازی و دکمه اکسپت رو میزنی، به احتمال 95٪ از تنهایی، یا اینکه حوصله‌ات سر رفته این کارو کردی. تو یِ مدّت خیلی کوتاه حداقل چندتا رِفیق پیدا میکنی، اِنقدر وقتتو صرف این چندتا میکنی که رفقای واقعیتو از دست میدی در حالی که فکر روزای بد رو نمیکنی! ولی یِ روزی یِ شبی میرسه یکی دلتو میشکونه، قلبِت میگیره، میری سراغ اونایی که رفیقای اصلیتو سرش باختی؛ خلاصه که این طبیعت انسانه، که وقتی حالش بده رفتارش تغییر میکنه! حالا نمیدونم تو میری پروفایلتو سیاه میکنی، پستاتو پاک میکنی هرچی... میان به پَر و پات میپیچن ازت میپرسن چیشده؟ چیزی که شاید منتظرش بودی خیلی با ترحم و ادعای‌ اینکه وقتی تو حالت بده اونم داغونه‌، میاد نزدیکت و از زیر زبونت میکِشه، بعد اینکه تو نمک پاشیدی رو زخم خودت، بزار واضح‌تر بگم... وقتی که همه‌ درداتو براش مرور کردی، اون تنها در جواب «:)»هایی که فرستادی میگه فیک نده! اصطلاحی که جدیداً ازش استفاده میکنن برای اینکه مثلاً بگن ماهم آرهههه ما میدونم تو چته؛ و معمولاً ترحم‌هایی که حالت رو بدتر میکنه حالا هرچی؛ تقریباً باید بگم انگار تو یِ ماشینه خرابی که تو جاده گیر کرده، و اونا هُلت میدن جُلو البته! به سمتِ دَرّه. این واقعیته! تو چه بخوای چه نخوای! خلاصه‌ این یعنی غیر‌مجازترین فضای جهان یعنی فضای‌مجازی! حالا تو اسمشو هرچی بزار دردُ از هر وَر بخونی درده