میچا:کشتنت؟؟خدایا همه ی دیوونه ها رو شفا بده و یه صبری هم به جیمین بده بدبخت از دست این چی میکشه ولی دختر مهربونیه.+نه اگه منو میکشتن که اینجا نبودم!میچا:خب بعدش...+یکیشون مو هام رو محکم گرفته بود یکی یه مشت زد به دلم یکی هم یه کاراته زد رو پام که الان مامانم زنگ زده دکتر بیادمیچا:خب همین؟+نه وایسا تازه جالب شدمیچا:بابا جالب هم شد؟عجب گروگانی هستی نکنه بهت iPhone 11 pro Max هم دادن؟+نه بعد که رفتن دیدم جونگ کوک داره سر اون سه تا مرد داد،داد که نه اربده میزنه.میگفت"اگه بلایی سرش میومد چی"و از این جور چیزامیچا:آها حالا حالت خوب هست میخوای منو جیمین بیایم پیشت؟+نه عزیزم نمی خواد ببین من برم چون فک کنم دکتر اومد.میچا:باشه عشقم برو بوس بوس.+بوس بای.تا قطع کردم دیدم دکتر و مامان دارن به سمت من میان خودمو جمع و جور کردم.دکتر:سلام خانم ا.ت.تا مادرتون گفت پاتون این جوری شده خودم رو سریع رسوندم.این دکتر ما رو می شناخت آخه بیشتر مواقع اون یا ما میرفتیم پیشش.+مرسی که زود خودتون رو رسوندین.دکتر:خب بزارید ببینم...یه دست رو پام گذاشت که جیغم رفت هوا.دکتر:خب معلومه که کشکسته بهتره بیارینش بیمارستان.مامان:چشم آقای دکتر.وقتی دکتر رفت مامانم رفت به بابام زنگ زد که بیاد و بابا به سرعت فشنگ خودشو رسوند.بابا:آ.ت پاشو برو یه لباس بپوش.+آن بابا من پام....بابا :وایسا برم بیارم خانممم شما هم لباس بپوش بریم.مامانم این طرف میدوید بابام اون طرف میدوید کل خونه داشتن میدویدن که بابام گفت:به سویه ماشین برای نجات پای دخترم.....منم خندم گرفته بود میدونستم چرا داره این کارو میکنه همیشه که من حالم بد بود کاری میکرد که بخندم**********تو خونه یعنی هر چی فحش بلد بودم نصیب اون پسره ی $#@ کردم.دکتر پام و گچ بسته بو
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت