چنان داغت مرا غمناک کرده که دست من تورا در خاک کرده به جایت زینب مظلومه تو غبار غم زرویم پاک کرده کنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهراجاری از لب به خانه تا روم با دیده تر کشد ناز مرا مظلومه زینب تمنای دل زینب همینه که روی زانوی مادر بشینه الهی این چه درد بی دوائی است که دختر روی مادر را نبینه تو که رکن تمام کائناتی چرا با کودکان کم التفاتی گمانم قبل تو زینب بمیره شنیده ناله عجل وفاتی
ژانر:

پاسخ به

×