من و مزرعه یه عمره چشم به راهه یه بهاریم زیر شلاق زمستون ضربه ها رو می شماریم توی این شب غیر گریه کار دیگه ای نداریم هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم تن این مزرعه خشک تشنه ی بذره دوبارست شب پر از حضور تلخ جای خالی ستارست مزرعه دزدیدنی نیست فردا میلاد بهاره دیگه این مزرعه هرگز ترسی از خزون نداره نفس بکش اینجا نفس غنیمته توی سکوت مزرعه صدای تو یه نعمته

پاسخ به

×