تفسیر یکی از بهترین اشعار مولانا - به روز مرگ چو تابوت من روان باشد

سلامتو این پست قراره یکی از اشعار مولانا رو با هم بخونیم و بفهمیمبدون شک مولانا در بالاترین طبقه از درک مفاهیم عرفانی قرار دارهپس باهم شعرش رو مرور میکنیم و لذت میبریماگر از محتوای این صفحه لذت می برید، بدونید که با دنبال کردنش من رو هم خوشحال می کنیدغزل 911 از دیوان شمس:به روز مرگ چو تابوت من روان باشدگمان مبر که مرا درد این جهان باشدبرای من مگری و مگو دریغ دریغبه دوغ دیو درافتی دریغ آن باشدجنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراقمرا وصال و ملاقات آن زمان باشدمرا به گور سپاری مگو وداع وداعکه گور پرده جمعیت جنان باشدفروشدن چو بدیدی برآمدن بنگرغروب شمس و قمر را چرا زبان باشدتو را غروب نماید ولی شروق بودلحد چو حبس نماید خلاص جان باشدکدام دانه فرورفت در زمین که نرستچرا به دانه انسانت این گمان باشدکدام دلو فرورفت و پر برون نامدز چاه یوسف جان را چرا فغان باشددهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشاکه های هوی تو در جو لامکان باشدلینک اینستاگرام: ?ینک کانال تلگرام:telegram.me/persianpoetry101لینک یوتیوب: ?ینک فیس بوک: ?ینک اسپاتیفای موزیک زندان ار محسن چاوشی :