تصور کن جیمین پارت ۵( عشق دیونه) آپا نپاک

رسیدین کافه و ت‌و رفتی دوستات رو بغل کردی و وقتی جیمین امد کنارت وایستاد یکی از دوستات پرسید: با جیمین آشتی کردی؟ ا.ت: اره ببخشیدمش. ا.د:اخر بهمون نگفتی چرا با جیمین قهر کردی. ا.ت: مهم نیست الان باهم خوبیم و این کافیه. ا.د: اره خوبه بیا بریم وسط. ا.ت: امم باش..صبر کن آقای جیمین اجازه هست برم و برقصم؟ ا.د: جیمین ول کن بیا. جیمین با سر تایید کرد که بری و توهم موقع رقصیدن الکل خوردی حسابی مست شدی. با یک پسره میرقصدی که جیمین امد دستت رو گرفت و تو دستش رو پس زدی دوباره با همون پسره رقصیدی. جیمین دوباره دستت رو گرفت و تو دوباره دستش پس زدی و گفتی: مزاحم نشو دارم با دوست پسرم میرقصم. جیمین: ا.ت تو مست الان نمیدونی چی میگی من دوست پسرتم. ا.ت: بودی دیگه نیستی برو بزار برقصم. پسره دستت رو گرفت و موقع رقصیدن از جیمین دور شدین و رفتین تو باغ و پسره تورو به دیوار چسبوند و بوسیدت و جیمین همون موقع امد و پسره پرت کرد اونور و با دستش زد تو صورت پسره و یقه‌اش رو گرفت و گفت: دوست دختر من رو میبوسی ها؟؟ الان حالیت میکنم. اینقدر اون پسره رو زد که صورتش خون امده بود و دست جیمین هم درد گرفته بود. بالاخره از مرده دست کشید و گفت: خانم ا.ت بیا باهات کارها دارم. ا.ت: چشم جناب دوست پسر سابق. جیمین: ا.ت داری هزیون میگی. ا.ت: هزیون میشنوم. جیمین: ا.ت داری رو اعصابم راه میری. ا.ت: نمی دونستم رو اعصاب هم راه میرن. جیمین: ا.ت بس کن. ا.ت: برو بابا تو دوست پسر اون کلمه اینگلیسی چی بود؟... آها دوست پسر هات منو زدی چرا آخه داشتیم حال میکردیم. جیمین: ا.ت اون میخواست بهت تجاوز کنه. ا.ت: خب به تو چه دوست پسر منه هرکاری بخواد میتونه باهام بکنه. جیمین دستت رو ول کرد و خودش رفت خونه و تو و دوستات تو کافه بودین بعد ا