تصور کن پارت۵ (دوستانه)

بچه من لباساتون رو تو ویدیو گذاشتم میتونید ببینید. تو نیم ساعت هلنا با کمک تایگر به مریم رقص یاد دادن و بالاخره بقیه بیدار شدن. هلنا: سلام خواب‌آلو ها ببینید دوست جدید آوردم. جیمین: دوست پسرت؟ هلنا خجالت کشید و سرش رو به نشونه نه تکون داد. تایگر: سلام بچه ها من تایگر شروف با اسم جی همت شروف هستم و من و هلنا ۴ سال که باهم دوستیم. از آشنایتون خوشبختم. درسا: سلام اینا بی تی اس هستند تایگر بعدا معرفی میشه ما رو هم که میشناسی حالا بیاین برقصیم. همه: باشه. یک هفته بعد از دید پرنیا همه‌ی ما این رقص بلد بودیم چون هلنا بهمون یاد داده بود. کوک: خانما چه خوشگل شدن. ساجده: متاسفم ولی ما که مثل تو زشت نیستیم. کوک: مثل ازت تعریف کردم تو باید تشکر کنی. ساجده: نمیخوام نمیکنم. هلنا: بسه بیاین تمرین. موقع رقصیدن من با ته بودم و احساس میکردم ته خیلی بهم نزدیک میشد نمیدونم چرا ولی احساس میکنم ته ازم خوشش امده پس منم یکم موقع رقص به ته نزدیک شدم ولی اون حرکتی انجام نداد تا ازم دور بشه و نزدیک تر هم میشد. موقع چرخش بود که بعد باید میرفتیم توی بغل هم رقصمون که ته اون موقع گردنم رو بوسید و من با وایستادن رقص خراب کردم و جیهوپ و درسا به من خوردن و من افتادم. ته دستم رو گرفت و من رو بلند کرد و تو گوشم گفت: چیشد شک شدی؟ با چشمای گرد شد نگاهش میکردم. درسا: پرنیا خوبی؟ پرنیا: آااره ولی من دیگه نمی تونم ادامه بدم. شوگا: چرا؟؟ پرنیا: خب خب خسته شدم من میخوام استراحت کنم. تایگر: آره منم خسته شدم بیاین استراحت کنیم. همه قبول کردند غیر از درسا و جیهوپ. درسا: من از تمرین رقص خسته نمیشم. جیهوپ: فکر کردی من میشم؟بیا مسابقه رو الان بزاریم. درسا: اره بیا شروع کنیم. جیهوپ و درسا ادامه دادن ولی من سریع دویدم طرف ا