تصور کن تهیونگ . پزشک خدمتکار . پارت ۸ . آپلود دوباره

سلام . اینم پارت ۸ دیشب گذاشتم ، آپارات پاک کرد پزشک خدمتکار ۸ جونگ کوک : هیونگ......خیلی زن زلیلی تهیونگ یکی زد پس کله کوک -: چی میگی واسه خودت کوکی *: چته ...چرا میزنی....وحشی میشی -: حقت بود...تا تو باشی با بزگترت اینجوری حرف بزنی *: خب حقیقته محظه -: چه حقیقت محظی برو واس خودت داستان نباف *: خب معلومه دیگه تویی که حتی به خاطر ما که داداشات هستیم حاضر نشدی کلم بروکلی بخوری و به خاطر حرف اون دختره خوردی خوب معلومه چه معنی میده -: خب جناب نابغه تو بهم بگو چه معنی میده *: اول از همه ، اینکه اون دختره برات مهمه و دوسش داری دوم هم اینکه نمیتونی رو حرفش حرف بزنی چون میترسی ترکت کنه و اگه ترکت کنه افسرده میشی -: وایسا وایسا چند دقیقه فکر کردی به این مزخرفات رسیدی *: خب......دو دقیقه -: جونگ کوک تو اصلا نمیدونی چی شده *: خب تو بگو چیشده من منتظرم -: هئییییی جونگ کوک اگه بدونی ... دستامو بست با یه پر شترمرغ افتاد به جونم انقد قلقلک داد که مجبور شدم *: ههه...هههه.....ههههه هیونگ خیلی باحال بود ای کاش زودتر میومدم و میدیدم واااای مردم از خنده اگه جیمین بفهمه هه...هه...هه -: ببند اون گاله رو من اینجا زجر کشیدم آقا میخنده به جیمین نمیگی هااااا *: ببخشید هیونگ اما.....اما خیلی خوب حالتو گرفته بهت قول نمیدم که به جیمین نگم -: هئییییی......... فقط اگه جیمین بفهمه .......میکشمت *:متاسفم -: جوووووونگگگگگ کووووکککک *:داد کشیدنات رو من اثر نداره -: یه دوکبوکی مهمونت میکنم *: اُممممم بزار فکر کنم -: باشه بابا ..... رامیون مورد علاقت هم روش *: باشه ...... سعی میکنم به کسی چیزی نگم -: نباید سعی کنی *: خب هیونگ حالا که دوست دخترت پیشته من دیگه میرم ، تمرین دارم -: دوست دختر .....هه.....بگو
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید