متن آهنگ اى كه اسيرم به خم موى تو روز و شبم گردش ابروى تو كى دل تو نرم شود سوى من اين دلو من منو دل دلو من منو دل آتش و آبيم آب و سرابيم اوج جوان سالى پير و خرابيم دلبرِ از خود اين همه راضى با دل عاشق چرا اين همه بازى كى به وصالت خبرم مى كنى عاشق و دلبسته ترم مى كنى بى تو شوم سيزدهِ شهريار كز همه عالم به درم مى كنى جان منو جان تو باشددگر دل نزن هيچ مهم است برايت اگر جان من غمزه اگر كم بكنى ختم كنم اين گله را جمع كنم از همه جا دل بى حوصله را بخت تو را چشم زدم سنگ دلت مى زندم

پاسخ به

×