فیک جونگ کوک پارت سی و چهارم

سعی کردم قیافمو عادی نگه دارم و پرسیدم: $ تو گفتی دوست داری مدل باشی و تهیونگ نمیزاره @ اوهوم $ و اینکه تا الان تلاش خاصی براش نکردی @ اوهوم $ من میتونم کمکت کنم که مدل شی ولی باید... از زبان ا/ت: داشتیم حرف میزدیم که شیشه ی کنارمون با صدای بدی شکست و پخش شد از سوزش صورت و دستم فهمیدم بریده به کوک نگاه کردم که دیدم اونم صورتش زخمی شده سمتش رفتم که گفت: $ صورتت.. @ من خوبم تو هم صورتت داره خون میاد $ چیزی نی... ناشناس+ + بلند شید از زبان جونگ کوک: با صدای مردی سرمو بالا آوردم که دیدم صورتشو پوشونده و با چاقوی توی دستش میگه باهاش بریم $ ما با تو جایی نمیایم + دوست دخترته؟(با پوزخند) + فکر نکنم کمپانی از قرار گذاشتن آیدل تازه کارش خوشش بیاد!هوم؟ با فکی قفل شده گفتم: $ دهنتو ببند سمت ا/ت اومد که بلند شدم و جلوشو گرفتم $ دستت بهش بخوره من میدونمو تو + نخیر...مثل اینکه تنت میخاره(همچنان با پوزخند) ناشناس دوم × × الان پلیسا میان زود باش دیگه + راه بیوفتین تا خودم دست به کار نشدم $ ا/ت نترس فقد پشت سرم بیا @ ب..باشه از لکنت صداش فهمیدم خیلی ترسیده دستشو تو دستم گرفتم و متوجه شدم که چقدر دستاش کوچولو و کیوتن... سرمو تکون دادم و از افکارم اومدم بیرون و سوار ون مشکی شدیم که... ... فعالیت امروز تموم شد فردو نمیزارم ولی جمعه میزارم لایک ۱۰۰ کامنت هم یادتون نره عشقام حالا برید بخوابید
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید