یه ماشین به جواد می زنه و در میره مرضیه می بینه جیغ می زنه میشینه کف زمین مردم میرزن بیرون سعی دارن مرضیه رو آروم کنن روشو برگردونن که جوادو نبینه جوادتوی کماست مرضیه گوشه اتاق نشسته و خاطراتشو با جواد جلوی آینه مرور می کنه دستشو به شکمش می کشه که حالاوبه خاطر دخترشون برآومده شده دختر تنها یادگارجواد می ره بیمارستان وارد اتاق جواد می شه کمی باهاش حر ف می زنه جواد اولش به هوش میاد و چند کلمه به مرضبه می گه مرضیه هم آروم سرشو می ندازه پایین و با بغض از جواد گلایه می کنه که یهویی صدایی می شنوه به جواد نگاه می کنه جواد بی حرکت روی تخته یه نگاه یه دستگاه می ندازه ضربان قلب جواد اول تند بعد ملایم بعددکند و یهویی خطططط مرضیه جیغ می زنه پرستارا می رسن و مرضیه رو به زور بیرون می برن مرضیه دم در آی سیو به خاطر بارداریش حالش خیلی بد می شه و از هوش می ره می برن و بهش آرام بخش می زنن مرضیه خودشم با سرم توی دستش بازم توی فکر جواده.......
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت