خدایی نامرده - حاج نریمان پناهی عبدالرضا هلالی

خدایی نامرده اونی که با نیزه آقا راه گلوتو سد کرده یا اونی که پیش زینب جسم تو رو لگد کرده خدایی بد کرده یکی عصا میزد یکی دیگه به صورتت آقا با کف پا میزد یه مادری هم گوشه گودال تو رو صدا میزد تو رو صدا میزد سرتو میبردن پیرهنی که بود دست بافته مادرتو میبردن میون خیمه خلخالای دخترتو میبردن سرتو میبردن شبیه کابوسه اونی که آتیش میزنه ما رو روضه ناموسه وقتی جلو نا محرما زینب رگاتو میبوسه شبیه کابوسه غریب گودالی آخ بمیرم الهی که واست میون جنجالی اسیر پنجه های شمری چقده بی حالی چقده بی حالی خیلی کتک خورده خدایی اشکای رباب اشک ما رو در آورده دیده یکی موقع غارت گهواره رو برده خیلی کتک خورده سرتو میبردن پیروهن و به همراه انگشتر تو میبردن میون خیمه خلخال ای پای دخترو میبردن سرتو میبردن اذیت و آزار منی که سایمو هیچکس هم ندیده بود یک بار حالا دارم میرم با نامردا تو کوچه و بازار