رمان(از صفرتاصد یک استعداد)فصل دوم پارت سه

رمان(از صفرتاصد یک استعداد)فصل دوم پارت سه اینو با موزیک چشمات راوی بخونید(:بش گفتن اوکی میکنیم تو تمرینتو بکن اومد رو استیج دید صدا نداره صدای موزیک مردم هیچی نمیدونست چجوری باید درستش کنهدیگه رفتم رو استیجو بکارش ادامه داد گفتم هرچی خدا بخاددقیقا دوساعدت قبلا از اومدن مهراد به ساللن کنسرت برای تمرین حمید اونجا بود و به سالن پول داد تا اینکارو کنه که ازش انتقام بگیرهکنسرت که تموم شد فرداش ی سری فیلما تو فضای مجازی پخش شد از داد زدن مهرادجم تو کنسرت خیلیا مسخرش کردن زود قضاوتش کردن ولی خلاصه وقتی محسن شد مهرادجمو خیلیا شناختنش شد پادشاه قلب خیلیا دلبر خیلیا ارامش خیلیا همون خیلیا ینی فناشبعد اون کنسرت بش انگیزه دادن و هرچی کلیپی از تمسخر مهرادجم میدیدن از ایدلشون دفاع میکردن مهراد.و دوستش و اقای جاوید رفتن سالنااونجا مهراد گفت:من ک گفتم صدا ندارم گفتی تو کارتو بکن درصتش میکنم بعد که خواستی بری رو استیجمدیریت سالن که متوجه همه چی شد کل موضوع رو تعریف کردمهراد گفت میخا دوربینای اون روزا چک کنم ببینم کی بودک باهم چک کردن فهمید همون مرده حمید بود البته خود حمید نبود چون تو حبس بود و یکی از دوستاش بودو مهراد فهمید که کار اونهمهراد:پاشود و گفت خجالت بکشید شما با عابروی یه ادم بازی کردید و گزاستن و اومدن
ویدیوهای مرتبط