تصور کن جونک کوک بعد از ۲ روز : جونگ کوک منو از اتاق اورد بیرون برام بادیگارد گرفت ولی من چون بدم میاد زیاد جایی نمیرم جایی که مامانمو برده بودو نگفت شبا دیر میاد دیگه اون کوکیم نیست وقتی آزادم کرد یه جوری بود اوفففف بلند شم قرصامو بخورم نکته : کارمن قرص میخوره بخاطر استرسش و مشکل تنفسی ولی جونگ کوک نمی دونه حالا چرا نمی گه رو میفهمین دید کوک : ٪ نه بنظرم اینو با یه چیز دیگه تغ....... اوففففف من میرم بیرون بچه : ماسک کلاه ٪ چشم اودم بیرون باز اون صحنه ی کوفتی جلو چشام اومد اهههه درسته این کارمنه که قرص میخوره و نگفته باشه این هیچی ولی چرا نگفت که پسرای خیابونی زدنش چرا نگفت اون ۲ روزی که نبود تو بیمارستان بستری بود چرا از من می ترسه حالا هم حقش بود باهاش خوب نبود امروز بهش میگم ببینم چی میخواد بگه رسیدم خونه عکسارو برداشتم رمزو زدم رفتم تو نشستم رو مبل اومد کنارم + س..لام ٪ این عکسارو یه نگا بنداز دید کارمن : این عکسا عکسای منه بدن زخمیه منه عکس اونایی که زدنم از کجا اورده اومدنیم لباسمو تا جایی که زخما بود کشید بالا بعد که دیدش لباسم کشید پایین مچ دستمو که با تیغ خراش انداختمو نگاه کرد ٪ الان باید بفهمم که این سرت اومده من شوهرت نیستم مرحمت نیستم + ج...ونگ .... ٪ بایدم سرتو بگیری پایین + ...... پارت بعد : کمرت چی تیغ رو دستت چی قرصایی که استفاده میکنی چی همه ی اینا رو میخوام بدونم نمی تونم بگم غلط کردی منم آدمم باید بدونم جیغغغعغ کارمن تو چت شده هق چرا این شکلی شدی هق تو عشق من بودی......

پاسخ به

×