تصور کن وی صبح × پشووووو _ چه مرگته × کوکب حمله کرد ( امروز گیرن رو کوکب ) _ سلامش برسون بگو از آشنا های آقا تهیونگم نحمل × باش الان پشووووووو _ پشووووو ( عدات درو ورد ) × خدا قسمت من این نبود _ اولی منت آدممم بود سحم تو از عاشقی .... بووددد × مرض پشم تو که بلند نمیشی رفتم یه صبحونه درست کردم اومد پایین شروع به خوردن کردیم _ آشپیزتم خوبه × می دونم _ لجبازیتم خوبه × می دونم _ دیوونه بازیتم خوبه × می دونم _ میشه بپرسم چی دیگه می دونی و نمی دونی × اینو می دونم که بعد صبحونه باید از خونم بیرونم کنم و نمی دونم تو از کجا آدرسمو داشتی _ از شکرت گرفتم چشم الان میرم ۲۰ دقیقه بعد تهیونگ رفت آخیششش صلح تنهایی بای
 3 سال پیش

پاسخ به

×