دوباره چرخ میزنم شبیه یک الکترون مسافرم و میروم دبی ونیز لاهه , بن از اصفهان به آنکارا از آنکارا به آمریکا از آمریکا سوار بر قطار مرگ تا ژاپن چه حالته شناوری گرفته حرکت زمین درست مثله بازی ستاره های بارسلون لباسهای راه راه و گریه های قاه قاه و جیغو خنده و هورا برای شیرجه ی بوفون هی با توام انگار گم شدی اینبار کو قلبت آی چرا باز داری پاتو میذاری رو قلبت عشق آخرین راهه یا که بیراهه حیرونی از چی گریزونی؟ به کوه یخ رسیده ایم و مست گوش میدهیم زمان غرق تایتانیک به قطعه ی سلن دیون شدیم صید تورها و ماهیِ بلورها مسافران سفره ایم مثله ماهیان تن میان خنده های پاپ درون شعله های رم صلیب میشود خدا شراب میخورد نرون یکی به ریشه های من دوباره تیشه میزند یکی دوباره میکند دله مرا ز بیخ و بن هی با توام انگار گم شدی اینبار کو قلبت آی چرا باز داری پاتو میذاری رو قلبت عشق آخرین راهه یا که بیراهه حیرونی از چی گریزونی؟ از آسمان فراریم و فکر میکنم شبی ببلعد آخرش مرا دهان لایه ی اوزون گریختیم با هم از نگاه بی فروغ هم به گوشه های یک پاساژ به سایه های یک مزون دلار تار میزند و باز شیخ میزند شراب را سبو سبو و نفت را گالن گالن هی با توام انگار گم شدی اینبار کو قلبت آی چرا باز داری پاتو میذاری رو قلبت عشق آخرین راهه یا که بیراهه حیرونی از چی گریزونی؟ صدای سوت ممتدی به گوش من رسید و بعد پیاده شد در ایستگاه او از آخرین واگن رسید روبروی من دلم دوباره باغ شد لبان سرخو کوچکش که باز شد شبیه غُن- -چه کُند میشود سفر چه سخت میشود عبور برای روح خسته ای میان آهن و بتن از این مسیر پر خطر تو هم رسیده ای اگر به بیت سجده دارِ من به نام عشق سجده کن نکته:آهنگو بگوشین متوجه میشین چرا نوشته ش
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت