باغم اگر، شکوفه شکوفه بهارمی خاکم اگر، لطافتِ باران‌تبارمی رودم اگر، زلالیِ از خود گذشتنم کوهم اگر، شکوهِ غمِ استوارمی ابرم اگر، به شادی و غم، صبح و ظهر و شام کوهی که سر به شانهٔ او می‌گذارمی شعرم اگر، تجلّیِ آن آنِ بی‌بدیل در سطر سطرِ جوهرهء ماندگارمی نایَ‌م اگر، دمیدنِ آن آهِ آتشین در بند بندِ جانِ به غربت دچارمی آوازِ عاشقانهء سازِ سکوتِ من زیباترین ترانهء شب‌های تارمی بر تار و پودِ فرشِ وجودم درختِ گُل! شادم که هم به بارمی و هم به دارمی تو دوستم نداری و...داری نگو که نه آری بگو، بگو که تو دار و ندارمی از من فرار کن به هر آنجا که خواستی دریای بی‌کرانم و دریاکنارمی شعر و تماشا به مناسبت نوروز 1400 www.ShahrestanAdab.com موسسۀ فرهنگی‌هنری شهرستان ادب

پاسخ به

×