«مرغ سحر» دهه‌هاست که در بُنِ جانِ مردمانِ این سرزمین رخنه کرده. قطعه‌ای جاویدان با آهنگ‌سازی «مرتضی نی‌داوود» بر اساسِ شعری از «ملک‌الشعرای بهار». می‌گویند بهار، این ترانه را در مخالفت با سلطنتِ رضاشاه سروده‌است در آن روزگاری که آرمان‌های مشروطه‌خواهی برای همیشه به پایان رسید. برخی نیز چون «ابراهیم نواب صفا» این شعر را به بعد از به توپ بستنِ مجلس توسط «محمدعلی شاه» نسبت می‌دهند. هر چه هست این قطعه، ترانه‌ی شکست آرمان‌ها و شعارهای انقلاب مشروطه است و محصولِ دورانی از تاریخِ ایران که هنر و سیاست با هم تلاقی یافتند و مقدمات تولد ترانه‌ی اعتراضی شکل گرفت. مرغ سحر در واقع بازتاب صدای روشنفکرانی بود که سرشار از ناامیدی بودند، و حکایت از روزگاری می‌کرد که ایران از هرج و مرج یه سمت استبداد می‌رفت و صداهای آزادی‌خواهانه در آن خفه می‌شد. . این مساله را به خصوص در بندِ دوم شعر می‌توان مشاهده کرد؛ آنجا که «بهار» از تمام شدن عمر حقیقت و عهد و وفا سخن می‌گوید. «بهار»، ستایش‌گر بزرگ آزادی و صلح دوستی بود و می گفت: «من صلح را به خاطر صلح، نه به خاطر آن کسانی که درباره‌ی آن صحبت می کنند، دوست دارم.» او در سال 1289ش. نخستین شماره روزنامه نوبهار را منتشر ساخت و نخستین اشعار سیاسی‌اش نیز در همین ایام انتشار یافت.

پاسخ به

×