آرزویی در مدرسه (پارت۲)

خب شروع کنیمبعد از این که به مدرسه رسیدیم من رفتم تا کار های ثبت نام رو انجام بدم بعد که انجام دادم گفتن برو به کلاس شماره ی ۷ منم رفتم و جالب اینجاس اون دختری که به من کمک کرد در همون کلاس بود بعد از اینه که کلاس تموم شد رفتم پیش اون دختر و ازش تشکر کردم بابت کمک و ازش اسمشو پرسیدم گفت اسم من لیسا هست و من ۱۳ سالمه و جنی گفتم منم اسمم جنی هست و ۱۳ سالمه بعد جنی گفت برای این که کمکم کردی بیا باهم بستنی بخوریم مهمون من لیسا هم گفت باشه و با هم بستنی خوردن و یک عکس خوشگل گرفتن خیلی بهشون خوش گذشت و فردا صبح رفتم به مدرسه و یک دختر تازه وارد به نام جیسو به مدرسه خیلی خجالتی بود لیسا و جنی تصمیم گرفتن تا باهاش دوست بشن چون هیچ دوستی نداشت خلاصه دوباره بعد از کلاس باهم رفتن کافه اما جیسو در کلاس لیسا و جنی نبود به لیسا و جنی گفت شما اسمتون چیه؟ لیسا و جنی یکم ام نکردم و بعد گفتم اسم من جنی و اسم منم لیسا بعد جیسو گفت اسم قشنگیبرای پارت۳ ۲۲ لایک لاضم است فعلا باعیییی