من ات هستم ٢٠سالمه ٢سال تيهونگ ولم كرد معلوم نيس كجاست هنوز دنبالشم ات:هوفف امروزم نتونستم پيداش كنم تيهونگ:سلام بيبي ات:ت ت تيهونگ پشت سرمو نگاه كردم تيهونگ بود پريدم بغلش ات:كجا بودي تيهونگ:رفته بودم ژاپن ات:چرا بهم نگفتي تيهونگ:من كه نبايد همه چيو بهت بگم ات:بعدا دربارش حرف ميزنيم باش تيهونگ:باش ات:چيزي ميخواي تيهونگ غذا ات:باشه (: غذا خورديم تيهونگ : دست پخت خوب شده ها ات:ياااااااا تيهونگا تيهونگ:خخخ تيهونگ رف تو گوشي چشم به يك مخاطب افتاد تيهونگ من برم بك چند تا چيز بخرم بيام ات:باش (كرم ريزي الان شروع شده) رفتم تو گوشيش يك مخاطب زن بود چيييييي رفتم پياماشونو بخونم تيهونگ :سلام عشقم زنه :سلام زندگي تيهونگ:ميدونم اون دوسال باتو چقدر زود گذشت زنه:اره تيهونگ:من برم تا اين ات نفهميده تو تراس ساعت ١١تماس تصويري ميگيرم زنه :باش اشك از چشمام سرازير شد يعن يتيهونگ منو دوس نداره يعني نرفته بود ژاپن رفته بود پيش و زن اونو دوس داره تيهونگ اومد اشكامو پاك كردم ات:سلام عشقم تيهونگ سلام نفسم ادامه دارد

پاسخ به

×