ابتدای راه آن است بیش اندیشی،اما جز او بر هیچ اندیشه نکن! و اما گر اندیشه کردی بر غیر،پیش نرو و ز آن هیچ ندان! و گر اندیشه کردی و دانستی،آگاه باش و ز آن هیچ نخواه! و حتی اگر اندیشه کردی و دانستی و خواستی،بر آن چشم بند و او را نبین،که در غیر این صورت،خلوار خاکی بر چشم خود بین! و اما اگر ز باره اندیشه کردی و دانستی و خواستی و نگر کردی، هرگز به آن دل نبند،که دلبریدن امری دشوار است! و زمانی که دلبستی،بدان که غیر او هیچ است؛و تا خود نگر کردی و به فهم رسیدی، چشم عقل خیش را بر آن ببند؛ وچنین نگردد الی چشم سفید کنی! وهمانا که بصیرت بر جمال حق طلبی و چشمانت را جز او ببندی! وپا بر جز درویشانه ات نگزاری! و چنین نگردد آلی آنکه پا زتن جدایی! ودست بر غیر آن نجنبانی؛الی دستانت را کنار بگزاری! و چنان نگردد الی آن که روح ز تن رها کنی و با ذهنی پاک حیات کنی،نه با جسم پلیدی از جنس طبیعت و نفسانیت!
ژانر:

پاسخ به

×