فیک یونگی فوق اسمات عشق اجباری پارت ۲ آخر (توی کپشن)

خب گفتم که از انتظار خوشم نمیاد به خاطر همین ادامشو میزارم خب لطفا اول لایک و فالو کنید ممنونممنم با عشق همکاری میکردم بعد از چند دقیقه ازم جدا شد گفت نظرت راجب ی اینکه امشبو ی شب به یادموندنی و طولانی کنیم چیه گفتم اووووم خب نمیدونم شنیدم خیلی درد داره میترسم گفت نترس بهم اعتماد کن گفتم ب ب باباشه اما من خجالت میکشم گفت خجالت نکش بیبی تو دیگه مال منی گفتم باشه قبول فقط آروم گفت باشه خوشحال شد و ی بوسه عمیق به گردنم زد د بعدش اومد سراغ لبم و به دندون کشیدش و شروع کرد به در آوردن لباسام خیلی خجالت میکشیدم از خجالت و ترس سرخ شده بودم گفت خجالت نکش بیبی کل لباسامو در آورد رفت سمت گردنم و کیس مارک های خیلی دردناکی گذاشت کم کم نالم در اومد بعدش رفت سراغ سینم و گفت وااوو بعد یکیرو گذاشت تو دهنش و محکم مک زد خیلی درد داشت مطمئن بودم سینمم مثل گردنم بادمجونی شده خیلی سینم درد میکرد کم کم اشکم در اومد آروم اشکامو پاک کرد گفت من که هنوز شروع نکردم رفت با دستش پاهام گرفت بازش کرد عضوش گذاشت رو ورودی عضوم دستمو گرفت گفت نترس و آروم واردم کرد اولش زیاد درد نداشت ولی وقتی بیشتر رفت تو خیلی درد داشت آروم آروم تا ته رفت دستشو فشار دادم گفت صبر میکنم عادت کنی گفتم هق درد دارم گفت عادیه خوب میشی بعد چند دقیقه شروع کرد به حرکت کردن و کم کم ضربه زدنو شروع کردن جیغ زدم گفت هیییشششش آروم خیلی درد داشتم فقط هق هق میزدم من هنوز ارضا نشدم گفت دختر تو چرا ارضا نمیشی فهمیدم یکم عضوشو توم تکون داد و جای حساس عضوم پیدا کرد و تا میتونست محکم ضربه زد که بالاخره ارضا شدم اونم ارضا شد و کشید بیرون خونریزی کردم خیلی درد داشتم کشیدم توی بغلم در گوشم گفت خیلی دوستت دارم گفتم منم دوستت دارم ولی الان بیشتر درد دا