فیک تهیونگ پارت ۵ (توی کپشن)

خب سلام واقعا دستام دارن میشکنن اما میزارم چون دوست ندارم منتظر بزارمتون خب لطفا ویدیو رو هم ببینید که بازدید بخوره ممنون دوستتون دارم لطفا فالوم کنید رفتم خونه ی یونا منتظر لی بودیم اونم زودی اومد کل ماجرای این ی ماهو کامل تعریف کردم و اون عکسم نشونشون دادم گفتم من خیلی دوستش دارم اما دیگه نمیتونم ادامه بدم میخوام ازش جدا شم که یهو یونا گفت پس حداقل بیا ی کاری کنیم حرص بخوره و جلوی همه ضایع بشه گفتم هق اما من دوستش دارم گفت ی لحظه فکر کن اون بهت خیانت کرده گفتم باشه تو میگی چیکار کنیم گفت که فردا ی پارتیه تو باید ی لباس باز و جذاب بپوشی و جلوش ی پسر رو ببوسی گفتم اما کیرو گفت اوووم نمیدونم باید یکی باشه که قابل اعتمادم باشه یهو لی گفت من گفتم چ چی گفت من از من گزینه ی بهتری نیست گفتم جدی میگی گفت آره گفتم اما من روم نمیشه گفت رو نمیخواد فقط تو منو ببوس نه من تورو اینجوری فکر میکنی که ما با همیم و این فکر خوبیه گفتم آره بعدش یونا گفت و اگه بعدش چیزی بهت گفت گوشیتو با اون عکسه بندازش جلوش گفتم اوووم اما من دوسش دارم نمیخوام ضایش کنم گفت اما اینجوری بهتره گفتم باشه اما ی سری حرفم هست که باید بهش بزنم گفت باشه*** امشب پارتیه تهیونگم دعوته یونا و لی هم که هسته ی اصلیه ماموریتن خوب بهترین و باز ترین و چسب ترینو سکسیترین لباسمو پوشیدم کیفو کفشمم باهاش ست کردم ی آرایش غلیظ کردم و موهامو ساده باز گذاشتم رژ قرمز ماتم زدم کاملا حاضر بودم که برم ی نگاه به عکس بوسه ی تهیونگ و میا انداختم حرصم در اومد ی پالتو هم روی لباسم پوشیدم چون هوا سرد بود رفتم تو تهیونگ رو بغل مییا دیدم نگاه چشماش کردمو پالتو رو درآوردم ی نگاه به سینه هام کردو چش غره ای بهم رفت نادیدش گرفتم و رفتم پیش لی اما بوسش ن