فیک تهیونگ فوق اسمات پارت ۸ (توی کپشن)

خب سلام ببخشید شد ولی خب من نسبت که کنالای دیگه خیلی زود به زود گذاشتم پس شما هم لایکو فالوم کنید این پارت اسماته اگه دوست ندارید نخونید داد خیلی خوب بود واقعا به این بغل نیاز داشتم از جدا شد گفتی بخشیدی دیگه گفتم اوووم آره گفت هووورا دکتر گفته مرخصی گفتم آخ جوون رفتیم خونه گفتم تهیونگ من خوابم میاد گفت خب برو بخواب گفتم نه تو هم بیا دلم برای خوابیدن تو بغلت تنگ شده گفت باشه عشقم منم همینطور رفتیم توی اتاق دراز کشیدیم تخت رفتم توی بغلش اونم منو تو بغلش جا داد و آروم سرمو نوازش میکرد که تو بغلش خوابم برد خیلی خوب بود بهترین خوابی که توی این دوماه مخصوصا این ی ماه داشتم از خواب پاشدم تهیونگ هنوز خواب بود چقدر دلم براش تنگ شده بود پیشونیشو بوسیدم بعدشم لپش یهو لبشو کوبید به لبم با عشق باهاش همکاری کردم (شب شده بود دیگه) بلند شد رفت در اتاقو قفل کرد دوباره اومد سراغ لبم بوسیدم منم همکاری کردم رفت سراغ گردنم و هی گاز میگرفت بعد روشو لیس میزد گفتم آ آاییی چیمیکنی گفت میخواب امشبو طولانی کنم گفتم هق نه گفت ارههه کل لباسامو درآورد هیچی تنم نبود رفت سراغ سینه هام و اینقدر محکم مکشون زد که زخم شد رفت پایین تر و گفت الان میخوام واسه اون دوباری که لی رو بغل کردی تنبیهت کنم گفتم هاا ولم کن پس من چی کنم که تو اون دختر رو بوسیدی گفت ناله کن گفتم چی گفت ناله کن تا گوی رو نیاوردم شروع کردم به ناله کردن گفت امشب قراره بدجوری به فاک بری گفتم هق نه آروم تروخدا آروم کن گفت قراره بدجوری پاره بشی گفتم هق نه گفت میگم ناله کن ناله کردم یهو دوتا از انگشتاشو کرد توم جیغ زدم انگشتاشو توم تکون میداد بعدش انگشتاش شد ۳ تا داشتم پاره میشدم خیلی بزرگ بود دستشو گرفتم گفتم هق تروخدا آروم تر دوست داری درد بکشم