برداشت اصلی: تمامی اتفاقات فیلم، در ذهن کاراکتر اصلی یعنی «آرتور» می‌گذرد. او به دلیل مشکلات روانی در یک آسایشگاه روانی بستری شده و ما توهمات ذهنی و آرزوهای او را به صورت فیلم مشاهده می‌کنیم. در این صورت، فیلم از لحاظ دراماتیک، اوج گرفته و از یک داستان ساده و سطحی، به یک داستان عمیق و ذهنی تبدیل می‌شود. صحنه‌هایی که باعث می‌شوند این داستان، درست‌تر باشد : دقیقه‌ی 7 فیلم و جایی که «آرتور» سرش را به درِ یکی از اتاقهای تیمارستان می‌کوبد . در سه سکانس، ساعت روی 11:11 است . آهنگهایی که در ذهن کاراکتر اصلی با صدای بلند پخش می‌شوند و با وارد شدن نفر دیگر و یا دور شدن دوربین، از شدت صدای آن کاسته می‌شود . لحظاتی که «آرتور» خود را درون برنامه‌ی مجری مورد علاقه‌اش می‌بیند و. . . برای مطالعه ی ادامه ی این مطلب و مطالب مشابه و همچنین دانلود به وبسایت سینمایتیک به آدرس 30namatick.ir مراجعه نمایید.

پاسخ به

×