متن ترانه فاضل دریس به نام دلبر جانی اِبعینک حراره ماکو چاره تعمی هل العیون....ماگدر اَعوفک گلبی بیدک آنه صرت مجنون....اِبشریان گَلبی تجری یا اهل بشر بلکون...لامااَعوفک گلبی بیدک آنه صرت مجنون...بین منو چشمان تو یک جنگ جهانی....تو آمده ای کار به دعوا بکشانی...تو یار دل آزار منی تاب نداری...تا شر نکنی در دل من خواب نداری..... حُبَّک اِمجننّی حبیبی فدوه لعیون السود...کل ساعه اَگولن اِرجع و لاتگلی لا ماعود....الخاطر الله اِرجع و ومسح دمع لخدود....کشته مرا اخم تو که ای دلبر جانی....نازت تو کم کن تا ابد لیلا نمیمانی....من گفته باشم عشق من حالا تو میدانی..... غافل علی حُبَّک و اِنته اَعز کل ناسی...اَختنگ من غیرک و اِنته ملک انفاسی...گاعد علی دربک حبیبی فدوه لاتتاَخّر....یابعد انفاسی من دونک والله لامااَگدر....ای یار بلا ای بخدا دردسری تو...تنها که حریفت نشوم صدنفری تو....تو یار دل آزار منی تاب نداری...تا شر نکنی در دل من خواب نداری..

پاسخ به

×