کورمار، روایت یک کوچه تنگ و بن‌بست است؛ همان‌جا که پایان شیرین یک کابوس اتفاق می‌افتد. آرمان، شاعری روشن‌فکر به همراه فرح، همسر خانه‌دارش که با فرزندی ناخواسته مواجه شده اند، قرار است در یکی از خانه‌های این کوچه با اتفاقی عجیب مواجه شوند. اتفاقی که شبیه یک رؤیاست.اجرا: محمدهادی عبدالوهابتولید دفتر رسانه و روابط عمومی شهرستان ادبwww.ShahrestanAdab.com

پاسخ به

×