صدای خاموش کردن : داستان دختری به نام نیشیمیا شکوه است که تقریباً یا تا حدودی نقش اصلی فیلم نام دارد نیشیمیا ناشنوا است و نمی‌تواند بشنود او بازبان اشاره صحبت میکند وقتی وارد کلاس مدرسه میشود با نوشتن روی صفحه می‌نویسد من ناشنوا هستم در همان مدرسه پسری به نام شاکا.... نقطه‌ضعف او را مسخره میکند واو را اذیت می‌کند پس از چندین متوجه میشود همان بالاهایی که سر نیشیمیا آورده را سر خودش می آید داستان به همین ترتیب ادامه دارد... تا اینکه انها سال ها بعد یکدیگر را ملاقات میکنندو داستان از این‌جا به بعد شروع میشود شاکا از اتفاقاتی که در سال های اخیر رخ داده باعث عذاب وژدان میشود او با گذشت زمان عشق به شکوه نیشیمیا را تجربه میکند اما همزمان افسرده گیِ اخلاق بچه گی اش ادامه دارد تا اینکه شبی به دیدن جشنی دیدنی می‌روند شکوه... به بهانه درس خواندن به خانه رفته و شاکا باعث اثری میشود به خانه میرود نیشیمیا را درحال بالا رفتن از سکوی پرتاب خانه میبیند احتمالا اقدام به خود کشی کرده و... شاکا اجازه نمی‌دهد این اتفاق رخ دهد و او را نجات میدهد اما ناگهان خودش از لبه پرتاگاه خانه میافتد ادامه داستان ::((چشم هایش را باز میکند در بیمارستان است به تور حتم بعد از پرت شدن از اندازه ساختمان به آن شدت آسیب دیده و باعث خون ریزی شده از بیمارستان خارج میشود بیرون از بیمارستان نیشیمیا را می‌بیند نیشیمیا هم زمانی که او را میبیند با شدت توجه با چشم های اشک آلوود از او معذرت خواهی در تشکر میکند... ، پس از چند هفته از بیمارستان مرخص شده و در کنار دوستانشان عاشقانه و با علاقه به زندگی ادامه می‌دهند.. ژانر عاشقانه +۱۰

پاسخ به

×